خب سلامی مجدد!
- شروع میکنیم با اولین کامنت که توسط : سروش
متن کامنت:هادی یه انتقاد ازت بکنم؟؟؟
نه ولش کن بعدن حضوری بهت میگم
نه اگه بقیه دوستات چیزی گفتن من هم میگم!
پاسخ:سروش جان من از تو تشکر میکنم انتقاد بدستم رسید چشم حتمن عمل میکنم!
- دومین کامنت ارسالی توسط: AREZOO69
متن کامنت: من تو را هیچ وقت حلال نمیکنم
پاسخ: محض اطلاع بگم که برام اصلن مهم نیست چون من هم تو رو حلال نمی کنم!
- کامنت بعدی توسط عزیز دلم: یه دوست معمولی
متن کامنت:
سلام چون خودت خواستی میگم راستش توخوبی فقط یکم زودوزیادی باهمه راحت میشی وخودتوخیلی جدی میگیری ببخشیدانمیخوام ناراحت شی ولی اجازه گفتنودادی بهترنیست کمی بیشترتامل کنی وبه طرف مقابل وشخصیتش هم توجه کنی؟!وتوبعضی محدوده هاواردمیشی که نبایدبشی ممکنه کسی ازحضورت خوشش نیاد!
باتشکرازین فرصتی که دادی ومیل خودته تاییدکنی یانه!
پاسخ: نکته ای که بیش از همه در این کامنت توجه منو به خودش جب کرد ، اون ظرافت معنایی که در این کامنت بود!! یه پارادکس خیلی ظریفی به کار برده اند!! توجه کنید به این جمله: توخوبی فقط یکم زودوزیادی باهمه راحت میشی وخودتوخیلی جدی میگیری ببخشید!!!
خب اگه زیادی راحت میشم پس جدی بودنم چی میشه این وسط؟؟؟؟ خخخخ!! بگذریم! بله شما درست میگید و من باید در این مورد بیشتر تامل کنم و سعی کردم که به شخصیت کسی هم توهین نکنم!! حالا سلیقه ها متفاوته میدونی؟؟؟ مثلا من یه جمله میگم طرف خوشش میاد ولی یه نفر دیگه از اون جمله برداشت بد میکنه! خب حالا اگه من به شما بی ادبی کردم حلالم کنید و اگه هم شما فک می کنید من به کسی بی ادبی کردم سخت در اشتباه هستید و لطف کنید فقط در مورد خودتون نظر بدین! ایشالا که این طور نبوده!!!
خب اگه کسی از من بدش میاد بیاد مرد و مردونه بگه که اقا هادی بدم میاد ازت نمی خوام باهات صحبت کنم و یانمی خوام به وبت بیام! من هم میگم چشم و حتی دست طرف رو هم می بوسم!! چون که اگه کسی از من بدش بیاد ولی تظاهر کنه که با من دوسته، دچار نفاق شده و می دونید که منافق از کافر هم بدتره!!!
بخدا!!البته این هم درد و دل من هم هستا!! مثلن یه پستی رو رسال میکنم بعد از یه افراد خاصی که جنبه دارن دعوت میکنم بیان بخوننش ولی این وسط یه افرادی بدونه اجازه میان و اون مطلب رو می خونن و سریع قضاوت میکنن!!! خب مسله ای نیست که بدون اجازه بیان یا نه مسله اینه که سعی نکنن نظر خودشون رو تحمیل کنن!! یه ایرادی هم که دیگه از من گرفته بودن این بود که چرا جواب اقا سعید رو بد دادی!!! خدمتتون عارضم که ایشون از برادران ناتنی اهل سنتمون هستن و اومدن به من گفتن بیا جدال و مباحثه کنیم من هم جواب امام حسین رو بهش دادم! همین!
- درود بر باد در موهایش عزیز!!!
متن کامنت:
سلام داداش هادی!وای چه جراتی!راستش من هنوزاین جرات روندارم که همچین پستی بذارم میترسم عیبهایی داشته باشم که نتونم رفعش کنم ولی یه روزحتماچنین پستی خواهم گذاشت......واماشما...اووووووووه توکه کلاانتقادی.....شوخی کردم به دل نگیری......
پاسخ: سلام بر تو!! من نظر خاصی ندارم! فک کنم جمله ای که گفتی کلا انتقادی درست تر باشه!!!
- یه دوست عزیز سلام!
متن کامنت: داداش خودتو خیلی دست بالا میگیری
پاسخ:
اول سلام! دوم بهله اقا خرج کردیم!!! من خیلی از تو ممنونم که حرفتو زدی!! ولی فک کنم منظور شما همون عزت نفسه که همه باید داشته باشن! من نمی دونم معیار شما برای این مورد چی بوده!! ولی فک کنم معیار و ملاک خوبی انتخابی نکردی!! چون حتمن اون شخص مورد نظر عزت نفس نداره! چرا خودمو رو دست بالا نگیرم؟؟؟ یه عمری دست پایین گرفتیم همه سوارمون شدن! حالا گفتیم دیگه دست پایین نگیرمو همون عادی باشیم!! بازم ممنون من از راه دور دست شما رو می بوسم! چشم یکم شکسته نفسی میکنیم !!
خوش اومدی عزیزم!!!
- سلام میکنم به ●•٠ றàĦlà ٠•●
متن کامنت: سلام داداشی ..اون کامنت درمورد پست اخرم چی بود گذاشتی؟؟ من متوجه منظورت نشدم تازه بهم برخورد
پاسخ:سلام مهلا جان! درود بر تو !! شما راست میگید من اشتباه بزرگی کردم! ولی باور کن منظوری در کار نبوده! من عذر خواهی میکنم!
- کامنت بعدی ازAREZOO69
متن کامنت: عزیزانی که این پیام من رو می خونن بدونن که این اقا هادی خیلی....
من حلالش نمیکنم
من یکبار رفتم دم خونشون حتی منو داخل نبرد و منو با چشم گریون برگردوند
تازه کاری با داداشم کرده که 3 شب تو بیمارستان بستری شد
پاسخ هادی:
دوستان تو رو خدا شما خودتون رو بذارید جای من!! که روز عصر تو خونه خواب هستین و تنها !!! زنگ در به صدا در میاد!! می رید دم در می بینید که نامزد سابقتونه!!! اومده دم در و تنها....
تازه اصرار داره که بیاد داخل خونه که باهاتون صحبت کنه!! در حالی که شما دیگه به هم محرم نیستید!!!
و 2 تا جوون تنها ایا به صلاحه که با هم خلوت کنن؟؟؟
خب من هم ایشون رو راه ندادم!
اما مورد دوم که اشاره شده رو سروش پاسخ میده:
دوستان من بخدا نمی خواستم بگم ولی هادی جون خیلی قسمم دادن راستش چند وقت بود که هادی از ارزو خانوم جدا شده بودن و حالش هم خیلی خراب بود منو و رفیقام تصمیم گرفتیم یه شب نشینی راه بندازیم بلکه حال و هوای هادی رو بتونیم عوض کنیم بالاخره چند شب پیش این اتفاق افتاد و همه گرد هم در طبقه ی پایین خونه ی ما جمع شدیم! 8 نفر بودیم حدود ساعت 2 نصف شب بود که خواهرم سحر پیام داد به گوشیم که سروش یه نفره دم در میگه با اقا هادی کار داره بهش بگو بره دم در!!! من متعجب بودم و هادی رو صدا کردم که هادی یه نفر دم در کارت داره! چون همه شک کرده بودیم با هادی رفتیم بیرون ببینیم چه خبرا که همه چیز فک می کردیم غیر از اینکه ... خلاصه هادی تا در رو باز کرد و شخص رو دید برگشت به ما که پشت سرش بودیم اشاره کرد و گفت برید داخل با من کار داره! بچه ها رفتن ولی من پیش هادی ایستادم !
بله او شخص برادر ارزو خانوم بودن خدا شاهده با نگاه اول فهمیدم که مست لایعقله! به محض دیدن هادی شروع کرد به فحاشی و توهین به داش هادی حتی خودم شنیدم که فحش های ناموسی به هادی می داد ولی هادی چون رکابی و شلوارک پوشیده بود از خونه نمی رفت بیرون و از همون دم در به اون اقا می گفت اقا حامد برو برو اینجا نیاست خوبیت نداره برو تا حالا نمی فهمی چه خبره!! که یک دفعه اون شخص یه قمه ای در اورد که ...
خداییش من ترسیدم هجوم برد با قمه طرف هادی!! هادی هم با یه حرکت خودشو کشید عقب و اون طرف هم خورد به دیوار! دیگه هادی صبرش تموم شد و رفت قمه رو از دستش گرفت و نشست رو سینه اش و تا میشد چپ و راستش کرد! انقدر کتکش زد که شروع به اسفراغ کردن کرد! چون شراب خورده بود مث اینکه بهش نشاخته بود! دیگه همه ی بچه ها و کل محله فهمیده بودن چه خبره! هادی هم انداختش عقب وانت ما و بردش بیمارستان نمازی...
ببخشید که طولانی شد!
- درود و صد سلام بر نگین جان!!!
متن کامنت: من انتقاد نمیکنم چون هنوز خوب نمیشناسمت هادی جان
پاسخ: من خیلی ازت تشکر می کنم که منو از همین نظر کوتاهت هم بی نصیب نکردی! تو خیلی بزرگواری و برای من محترم!برات آرزوی سلامتی دارم یاعلی!
- سلام بر یه نفری که با اسم (یه نفر) کامنت گذاشتن!
متن کامنت: سلام آقای یزدانی!نمیدونم کاردرستیه یانه ولی بایدبگم بعضی کارات خیلی منواذیت میکنه اینکه توهرحرفی خودتودخالت میدی خوب نیست هرچیم ازدهنت درمیادبه همه میگی آدمی که چیزی بارش باشه انقدرتوبوق وکرنانمیکندش کسیکه هی میگه من من معلومه چیززیادی حالیش نیس!خلاصه حضورت زیادیه کم ترش کن که باارزش شه!
پاسخ:
تشکر و قدردانی از شما! مطمن باش کار درستی کردی! من دست شما رو می بوسم ولی حضرت عباسی جواب بده!! ببین فرض کن داری از کنار یه رودخانه ای رد میشی می بینی یه طفل معصومی افتاد توی اب!!! ایا اگه شناگر ماهری باشی نمی ری نجاتش بدی و صبر میکنی در اب غرق بشه؟؟؟ تو را خدا اینو نگو دیگه!! وقتی که من می بینم یه شخصی در ضلالت و گمراهی خودش داره غرق میشه و در خودم می بینم که می تونم نجاتش بدم ولی اگه از این کار سر پیچی کنم حکم قاتل این شخص رو پیدا میکنم! در مورد نکته ی بعدی خیلی سنجیده و درست فرمودید من نباید هر حرفی رو به همه کس بزنم چون لایق بعضی از حرمام نیستن بعضی ها!! ایشالا بعد از مرگ من بیایید سر قبرم و بگویید وای وای چه ادم خوبی بود!!
بهله از قدیم گفتن که هر کس بگه من خودشو خراب کرده و بزرگترین مشکل هر ادمی منیت اوست! ولی نمی دونم من مرتکب این موضوع شدم یا نه... ولی اگه شما احساس می کنید که من همچین کاری رو کردم حتمن درسته!! من همین جا میگم من کوچیک همه ی شما هستم و لفتخار شاگردی شما رو دارم و هیچ ادعایی ندارم و نداشتمو نخواهم داشت چون که می دونم هیچ چیز نیستم!! اون عالم هم در اخرعمرش گفت همین دانم که هیچ ندانم!
چشم مورد اخر قبل از این که شما بگید به تصویب رسیده بود و من به شما خاطر جمعی می دم که به زودی برای مدت طولانی از بینتون میرم نه برای با ارزش شدن !! چون همون مقدار که در نظر شما کم ارزشم ، دوبرابرش نزد بقیه با ارزشم!! الان یکم صبر کن به اون کامنت ها م می رسیم! بازم میگم من خاک پای شمام و ازت کمال تشکر رو دارم! من که نمی دونم تو کی هستی ولی هر کس هستی بدون به مرگ 3 تا خواهرم ارزشت با این کامنت نزد من دو چندان شد! یاعلی
- سلامی دوباره خدمت باد در موهایش عزیز!!!
متن کامنت: سلام داداشی حرف دارم اماترجیح میدم نگم.....راستی یه جمله براآرزو....
آرزوجان پاسخ کامنتتونودادم بروببین....
پاسخ: من حرفی ندارم جز سکوت!
- بازهم باد در موهایش گلم!
متن کامنت: اول عذرخواهی بابت اینکه تووب شمابراکس دیگه کامنت گذاشتم جدامعذرت میخوام....
دوم...وای نگوتوروخدایعنی انقدحرفام بده؟؟؟؟خدارحم کنه پس!احتمالاچندنفرازم رنجیدن وخودم بی خبرم!چه بد.....
گفتم که هنوزجراتشوندارم هروقت پیداکردم میذارم ولی فک نکنم به این زودیاباشه....
یه سوال فنی خودتوتاحالاخیلی ازحرفام ناراحت شدی؟!توروخداراستشوبگو....
پاسخ: سلام نه خواهش میکنم پیش میاد دیگه!!!
من نگفتم حرفات بده بلکه گفتم حرف هات بر حق هستن!
چرا که نه !!!اره ناراحت شدم تا حالا از حرفات! ولی فقط یه موردشو یادمه چون زیاد ادم کینه ای نیستم!
حالا اگه خواستی بعد برات میگم!
- من چیزی نمیگم و یک راست سلام میکنم به غریب آشنا!!!
متن کامنت: سلام هادی بامرام. میبینم کولاک کردی! عزیز همین که از بقیه خواستی که انتقاد خودشون رو بنویسند و توهم تاییدشون میکنی، کمال بزرگواری تو رو میرسونه! اکثر کسانی که به وبت میان میدونن که شرایط بدی رو پشت سر گذاشتی و البته هنوزم ادامه داره!دوستانی که این متن رو میخونید مثل کسی نباشید که بیرون میدون نشسته و میگه لنگش کن! هر کسی از شما انتقاد یا ایراد بگیره مطمئنا شما هم ناراحت میشید.ولی نحوه برخوردتان ممکنه فرق داشته باشه.خواهشا جایی که آتیش بیار معرکه بشید سعی کنید آرامش دهنده باشید. هادی مهربونم میدونم قلب بزرگی داری ،عزیزم کسی که مداحی اهل بیت رو میکنه نمیتونه بد باشه.خواهشا اگه میتونی با آرزو ملایمتر رفتار کن.یک فرصت دیگه بهش بده.بامرام جای دوری نمیره.اگه ممکنه این کار رو انجام بده.ممنونم
خیلی آقایی!
پاسخ:
بخدا اصلا نمی تون چیزی بگم! اشک امونم رو بریده! چشم اگه امکانش باشه! ولی شما یه نگاه به کامنت پایینی بنداز!!!
- ارزو(AREZOO69) سلام:
متن کامنت: من از سگ کمترم اگه یکبار دیگه با هادی هم کلام بشم
پاسخ:
والا نمی دون چی بگم! یه زمانی منکر این حرف بودم که می گفتن افراد رو از صحبت کردنشون شناسایی کنید ولی حالا معتقدم بشدت! بازم لطف کردی که حرف دلتو رو زدی تو اگه هم به من فحش می دادی من بخد ناراحت نمی شدم!! چون مثل بعضی ها دچار نفاق نشدی!!
- غریب آشنا خوش آمدی!!
متن کامنت: با اجازه آقا هادی،خطاب به آرزو خانم: خانم گلم چرا به خودت توهین میکنی؟ خدا نکنه که اینطور بشی.دختر گل چرا اینقدر عصبانی؟ مهربون کمی آرومتر.خانم خانمها اگه چیزی میخوای به هادی بگی نیازی نیست همه بدونن که!سعی کن این مسائل رو بین خودتون حل کنید.ممنون میشم به خودتون کمک کنید.
پاسخ: خواهش میکنم شما بفرمایید من فقط گوش میدم در ضمن من هم هم حرف شما رو تاکیید و تایید می کنم! بازم ممنون من کوچیک شمام!
این بود نامه ی اعمال من از نظر شما!!!
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0